مادرمــــ
شفاعـــ ت یا م ا د ر
شفاعـــ ت یا م ا د ر
بر امام منتظر بادا مبارک این ولادت
تهنیت بر شیعیان حضرتش از این ولادت
رسید شادى شیعیان به عرش اعلى
چونکه شد نور رخ موسوى هویدا
دارم فکر میکنم چقدر میتوانی صبر کنی برای آدم شدنِ ما؟ …
چقدر میتوانی تحمل کنی تماشای درد کشیدنِ بهترینهای خَلقت را،
تا که ما دنیا را رها کنیم و ایمان بیاوریم به تو؟ …
دارم فکر میکنم آن روزِ عرفهای که حسین ات نشسته بود زیر نگاه تو،
و و تو را میخواند به نامی که میسوزانَد از اعماقِ وجود …
میخواندَت: یا مُمسِکَ یَدی ابراهیمَ عَن ذَبحِ اِبنه …
یا مُمسِِکَ یَدی ابراهیمَ عَن ذَبحِ اِبنه … یا مُمسِِکَ یَدی ابراهیمَ عَن ذَبحِ اِِبنه ...
و تو تنها سکوت کرده بودی …
چه حالی داشتی آن لحظهای که تو را اینچنین میخواند
و به روشنیِ تمام، آیندهای را میدید که ابراهیموار،
دارد اسماعیلِ شش ماههاش را به قربانگاه میبرد …
و میخواند تو را و عشق میکرد با این قربانی کردنش …
چه حالی داشتی تو …
چه حالی داشت او …
راوی نوشته بود: به پهنای صورت اشک میریخت … ا
گر تو هم دیدنی بودی حتما راوی مینوشت:
به پهنای صورت اشک میریختی …
راستی! امروز شنیدم که از شرایطِ قربانی، این است که نباید قربانیکننده بزرگش کرده باشد …
نباید جلوی دیدگان قربانی کننده قد کشیده باشد …
راوی نوشته بود: به پهنای صورت اشک میریخت … چه صبری کردی آن روز …
#درد-نوشت-های-من
خــُـود را خط باید زد
تا هر آنچه هست خـُـدا باشد
«خــُـود»ی که به درد «خـُــدا» نخورد
بی خـُـود است!
|| إلـــهـِي وَ رَبــِّـي مَــن لــِي غَــيــرُك ||